یادداشت دکتر شهبازیان به مناسبت میلاد حضرت مسیح

1587 Views

دکتر شانت شهبازیان، دانشیار دانشکده‌ فیزیک به مناسبت میلاد حضرت مسیح (ع)، یادداشتی به شرح زیر منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید:

 

در عصر نوین "مسیحیت فرهنگی"، دوره ای که "مسیحیت الهیاتی" و جدالهای پایان‌ناپذیر، بی حاصل و گاه خونبار ناشی‌ از آن به فراموشخانه تاریخ سپرده شده‌اند، احتمالا برای اکثریت مسیحیان اهمیت عیسی مسیح نه چندان به‌عنوان یک شخصیت تاریخی یا حتی نجات دهنده آسمانی، بلکه بیشتر به ع‌وان نمادی برای نهاد اخلاق، ارزشهای خانوادگی و انگیزه ای برای تاسیس و کمک به سازمانهای خیریه و کمک رسانی به انسانهای نیازمند است. احتمالا هیچگاه نخواهیم فهمید که آرا و اهداف واقعی او چه بوده است، مسیح تاریخی شخصیتی محو در اعماق تاریخ است که تنها از چارچوب روایت انجیلی می توان به تکه پاره‌هایی از زندگی و دغدغه‌های او نگریست. با این وجود، جنبشی که بنام او در امپراطوری روم و سپس پادشاهی ارمنستان پایه‌گذاری شد پهنای تاریخ را درنوردید و پس از دو هزاره و کشمکشهای بسیار تا دنیای امروز تداوم یافت که شاید بیان کننده نیاز انسان به معنا، ترحم و ایجاد هویت جمعی حول یک ایده مشترک است.

"مسیحیت جهانی وطنی" دوره باستان و قرون وسطی در عصر مدرن، که عصر دولت - ملتهاست، با "مسیحیت ملی" جایگزین شد که ذیل هویت ملی و بعنوان یک عنصر اجتماعی وحدت بخش در کنار سایر عناصر هویت ملی و قومی تعریف می شود. با وجود آنکه نیچه فیلسوف آلمانی "مرگ خدا" را در انتهای قرن نوزدهم اعلام کرد، شاید همین تکامل و تطابق با هویت ملی و دست کشیدن از رقابت با علوم تجربی برای توصیف وقایع و پدیده های طبیعی عالم، راز بقا مسیحیت در عصر سده بیستم شد.

 در دوران پسا مدرن و عصر فعلی هم که بجای مارکسیسم، اقتصاد سرمایه داری و افکار لیبرال داعیه شمول جهان وطنی دارند و در صدد ادغام و هضم هویتهای ملی و محلی در یک هویت بی شکل جهانی هستند، مسیحیت ملی و نهاد متولی یعنی کلیسا به عنوان یکی از ارکان ششگانه حاکمیتی، عناصری مهم در مبارزه با این جریان ضد تاریخی هستند.

به هر روی در دنیایی که جنگ، نسل کشی و پاکسازی قومی نه بخشی از تاریخ گذشته، بلکه واقعیتهای روز هستند، نیاز به اخلاق، ترحم و حس همزاد پنداری شاید کمتر از قرن اول میلادی نیست. باشد که وجود ادیان نه سرمنشا این شر بلکه مرحمی بر دردهای ناشی از آنها باشد.