یادداشت دکتر یغمائی به مناسبت روز قلم

6903 Views

دکتر ابوتراب یغمائی، پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری یادداشتی به مناسبت روز قلم با عنوان « سیاستِ متکی بر علم و چالش‌های آن» منتشر کرده است که می خوانید:

​​​​​​​

بنام خدا

سیاستِ متکی بر علم و چالش‌های آن

معنای کلّی سیاست policy ، آن‌چنان‌که در مطالعات سیاست policy studies از آن یاد می‌شود، عبارت است از ارائه و اجرای راه‌حل برای مشکلات تودۀ مردم از سوی مرجعی که اقتدار سیاسیpolitical authority  دارد. اگر این راه‌حل به‌نحوی به یافته‌های علمیscientific  و فناوری‌ها وابسته باشد، آنگاه می‌توان از آن با عنوان «سیاستِ متکی بر علم» نام برد. در این یادداشت کوتاه قصد دارم دربارۀ این نوع سیاست و چالش‌های پیش روی آن سخن بگویم و به این اشاره می‌کنم که فلسفۀ علم و فناوری چگونه می‌تواند در فهم این چالش‌ها، و احتمالاً ارائۀ شیوه‌های مواجهه با آن‌ها، به ما کمک کند.  

اجازه دهید سخن را با ذکر مشکل عمومی‌ای که اخیراً تجربه شده آغاز کنم: دنیاگیری کووید 19. بسیاری از کشورهای جهان در دو سه سال اخیر درگیر این مشکل بوده و برای حل آن شیوه‌های متفاوتی به‌کار بسته‌اند از جمله ایجاد قرنطینه، واکسیناسیون عمومی و استفاده از نرم‌افزارهای ردیاب. دو راه‌حل آخر به‌وضوح بر یافته‌های علمی و فناوری‌های وابسته تکیه دارند. بنابراین، می‌توان آن‌ها را نمونه‌هایی دانست از سیاست‌ متکی بر علم؛ سیاست‌هایی که نسبتاً موفق نیز بوده‌اند. اما آیا نمی‌توان برای تمامی مشکلات جامعه سراغ دانشمندان و فناوران رفت، از آن‌ها راه‌حل خواست و سپس آن‌ را عملیاتی کرد؟ به‌عنوان نمونه، آیا برای مشکل کمبود آب، تورم، کمبود برق، کاهش جمعیت، آلودگی هوا، ریزگردها، ترافیک سنگین شهرهای بزرگ، بیکاری، نقدینگی بالا، کمبود مسکن و غیره نمی‌توان سیاست متکی بر علم به‌کار بست؟ احتمالاً شما هم با این ادعا موافق‌اید که دانشمندان و فناوران برای بسیاری از این مشکلات راه‌حل‌های آماده دارند. اما اگر چنین است، پس چرا این مشکلات حل نمی‌شوند؟ آیا حکومت‌ها و دولت‌ها در پی حل مشکلات عمومی نیستند، یا اینکه به‌نحو معقولی عمل نکرده و راه‌حل‌های دانشمندان و فناوران را جدی نمی‌گیرند؟ بافرض اینکه حکومت‌ها خیرخواهِ عموم مردم‌اند و از پیشنهادهای مبتنی بر علم بهره می‌گیرند، پس چرا این مشکلات مستمراً برقرارند؟ در ادامه سعی می‌کنم با برشمردن مهم‌ترین چالش‌هایی که سیاست متکی بر علم با آن‌ها مواجه است به این پرسش پاسخ دهم.

1.      چالش تحدید: ایدۀ سیاست متکی بر علم بر پیش‌فرضی اساسی تکیه دارد که عبارت است از متمایز بودنِ علم از غیرعلم یا شبه‌علم. باتوجه به مرجعیتی که علم دارد، بسیاری از راه‌حل‌ها قبای علمی بودن بر تن می‌کنند و در بازار سیاست به‌فروش می‌رسند. ممکن است کسی بگوید که سیاست متکی بر شبه‌علم نهایتاً موفقیت‌آمیز نخواهد بود. اما این مشکلی را حل نمی‌کند، چون از جنسِ ارزیابیِ پس از وقوع حادثه است. ما نیاز داریم پیش از اجرای سیاست به این نتیجه برسیم که راه‌حل موردنظر واقعاً علمی است یا خیر، نه پس از اجرای آن، که موجب اتلاف منابع مالی و انسانی و زمان است. اما چگونه می‌توان راه‌حلِ سیاستی علمی را از غیرعلمی متمایز کرد؟

2.      چالش ارزش: بسیاری از سیاست‌های متکی بر علم و فناوری کارا هستند، اما اجرای آن‌ها به تحقق ارزش‌هایی می‌انجامد که با ارزش‌های مقبولِ جامعه یا حاکمیت در تعارض‌اند. به‌عنوان نمونه، کشورهای غربی برای کنترل دنیاگیری کووید- 19 کمتر از نرم‌افزارهای ردیاب استفاده کردند، درحالی‌که کشورهای شرق آسیا از آن‌ها بهره بردند. دلیل این رفتار متفاوت آن بود که استفاده از نرم‌افزارهای ردیاب منجر به نقض حریم خصوصی می‌شد، که ارزشی محترم در جوامع غربی‌ست. یا مشکل کمبود آب در ایران را درنظر بگیرید. شاید یکی از راه‌حل‌های علمی محدود کردن کشاورزی یا حداقل بخشی از کشاورزی باشد. اما اجرای این راه‌حل، حتی در صورت کارآمدی، ممکن است منجر به نقض ارزش استقلال شود و کشور را برای تأمین محصولات کشاورزی وابسته کند. اما رابطۀ علم و ارزش چیست؟ مگر نه این است که علم صرفاً واقعیت را بیان می‌کند و فارغ از ارزش‌ است؟ 

3.      چالش تصمیم‌گیری: سیاست صحنۀ ارزیابی سود‌ها و هزینه‌هاست. بهترین سیاست سیاستی است که کمترین هزینه و بیشترین سود را داشته باشد. هزینه و سود نیز لزوماً مادی نیستند. ارزش‌های ایدئولوژیک و مذهبی را نیز می‌توان به سود و زیان گره زد و مطلوبیت به آن‌ها نسبت داد. اما محاسبۀ سود و زیان زمانی جدی می‌شود که برای یک مشکل راه‌حل‌های علمی (و شبه‌علمی) متعددی پیشنهاد شوند. دراین‌صورت، باید به شیوه‌ای برای محاسبۀ سود و زیان توسل جست. درواقع، در این نقطه است که دو نوع معقولیت تلاقی می‌کنند: معقولیت مرتبط با معرفت علمی (یا معقولیت مرتبط با باور) و معقولیت مرتبط با تصمیم‌گیری (یا معقولیت مرتبط با کنش). سیاست متکی بر علم تنها زمانی موفق است که با نوعی معقولیت در تصمیم‌گیری همراه باشد. اما آیا چنین ابزاری اساساً در دسترس است؟ یا ایدئالی‌ست که صرفاً می‌توان به آن نزدیک شد؟

فلسفۀ علم و فناوری می‌تواند در مواجهه با هر سه چالش به سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران کمک کند. در مورد چالش تحدید، گرچه اکثر فلاسفۀ علم دیگر به معیاری روش‌شناختی برای تمایز علم از شبه‌علم باور ندارند، مدعی‌اند که می‌توان با توسل به ویژگی‌های اجتماعی و کفایت تجربی این تمایز را ترسیم کرد. نظریه‌ها و مدل‌ها، برای آنکه واقعاً علمی باشند، اولاً باید درون شبکه‌ای از دانشمندان با ارزش‌های متعارض پرورش یابند و ثانیاً باید آزمون‌های تجربی را به‌خوبی از سر بگذرانند. در مورد چالش ارزش، فلاسفۀ علم در دهه‌های اخیر به ما یادآور شده‌اند که علم چگونه می‌تواند ارزش‌بار باشد. فهم ارزش‌باری علم به سیاست‌مداران کمک می‌کند تا نسبت میان ارزش‌های مقبول جامعه و ارزش‌های مشمول در علم را بهتر بفهمند و از دستاوردها و خطرات احتمالی راه‌حل‌های علمی باخبر شوند. همچنین، فیلسوفان فناوری در سال‌های اخیر مفصلاً در مورد این بحث کرده‌اند که فناوری‌ها چگونه می‌توانند ارزش‌های اخلاقی و سیاسی را در خود جای دهند. در مورد چالش تصمیم‌گیری اما راه طولانی‌ای در پیش است. مدل‌های تصمیم‌گیری معقول آن‌قدر بالغ نشده‌اند تا در عمل مورد استفاده قرار گیرند. گرچه می‌توان از آن‌ها به‌عنوان مدل استفاده کرد و فاصلۀ تصمیم‌گیری‌های موجود با آن‌ها را اندازه گرفت، اما واقعیت آن‌قدر پیچیده است که نمی‌توان از آن‌ها باید و نبایدی مشخص و باکفایت برای حل مشکلی موجود استخراج کرد. برخی در برابر این پیچیدگی تسلیم شده و ادعا کرده‌اند که تصمیم‌گیری در مسائل سیاستی باید بر اساس بحث و گفتگو و اقناع پیش رود تا تصمیم‌گیری معقول. درهرحال، بحث دربارۀ این سه چالش مفصل و غرض تنها این است که نشان داده شود سیاست متکی بر علم راه همواری در پیش ندارد، گرچه فلسفۀ علم و فناوری می‌تواند به ما در پیمودن این راه یاری رساند. دهه‌هاست که نهادهای سیاستی در کشورهای پیشرفته از فلاسفه و مورخان علم و فناوری بهره برده‌اند، هرچند متأسفانه در ایران چنین پیوندی شکل نگرفته است. سیاستِ کاملاً متکی بر داده‌های آماری و تجربی و منفک از تفکر بنیادی و فلسفۀ بی‌اطلاع از علم و فناوریِ به‌روز و منفک از سیاستْ دو عاملی هستند که باعث این گسست شده‌اند.