یادداشت دکتر خان محمدی به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم

7703 بازدید

دکتر خان محمدی، عضو هیات علمی دانشکده الهیات و ادیان؛ به مناسبت ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم یادداشتی به شرح زیر منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:


بسمه تعالی


شهید مطهری و مساله محوری
روز دوازده اردیبهشت ماه مصادف با شهادت متفکر آزاد اندیش استاد شهید مطهری است.این روز برای تکریم مقام معلم ،روز معلم نامگذاری شده است.معلم از موثرترین فرهنگ سازان و حافظان فرهنگ جامعه محسوب می شود؛ فرهنگ شیوه و سبک زندگی فردی و اجتماعی یک ملت را سامان می بخشد.توسعه ،تعالی و پیشرفت هر ملت و جامعه ای در گرو فرهنگ پویای آن ملت است.
مساله محوری و رویکرد حل مساله ای به موضوعات دانشی و معضلات سیاسی – اجتماعی مهم ترین ویژگی شهید مطهری است.نگاه مساله محوری و توجه و کوشش برای تشخیص معضلات فکری – اندیشه ای و اجتماعی - سیاسی جامعه و تلاش برای پاسخ دادن و ارائه راهکار و راه حل، آثار و افکار مطهری را ماندگار و برای نسل های آینده به مثابه معیار ، شاخص  ساخته است. به تعبیر دیگر هر یک از آثار و عملکرد  اجتماعی مطهری پاسخ به یک بحران و نیاز  سیاسی و اجتماعی یا مساله علمی و اندیشه ای بوده است.
قرن نوزده و بیستم جهان اسلام با هجوم هژمونی جهان غرب مواجه شد.سامانه اجتماعی و دین سنتی در اداره جامعه و هدایت انسان مسلمان با بحران مواجه گردید.نیاز به باز فهمی دین و تفسیر دین بر اساس زندگی در عصر جدید لازم و ضروری می نمود. قرائت دین بر اساس مقتضیات زمان و مکان طرفداران کم تری داشت ولی این اقلیت با اقتدا به علی (ع ) که فرمود (( ولا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله)) در مسیر حق از کمی طرفدراران هراسناک نباشید.شهید مطهری به همراه استادفرزانه اش علامه طباطبایی، ابتدا به مطالعه نیاز های جامعه ایران و جهان اسلام بر اساس مقتضیات عصر جدید پرداختند. با صورتبندی مشکلات و معضلات جامعه به ارائه  راحل ها اقدام نمودند.
در قرن  نوزدهم و بیستم ایران با وجود اعلان بی طرفی در منازعات بین المللی . درقرن 19م مورد تجاوز روسیه و انگلستان قرار گرفت، بخش هایی از ایران با قراردادهای گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شد و تلاش ایران در انقلاب مشروطه برای اصلاح جامعه بر اساس دنیای جدید توسط روسیه و انگلیس ناکام ماند. در جنگ جهانی اول و دوم ایران بدون هیچ بهانه ای اشگال کردید و خسارت های فراوان مادی و معنوی را تحمل کرد.
بعد از جنگ دوم جهانی با وجود خسارت های جبران ناپذیر ، با عزل و تبعید رضا خان و از بین رفتن سایه شوم استبداد ،  شکل گیری فضای باز سیاسی سه جریان فکری بزرگ در  جامعه ایران شکل گرفت: ا- جریان مارکسیسم 2- جریان لیبرالیسم 3- جریان اسلام گرایی .هر کدام از این جریان ها  ایدئولوژی خاص خود را برای اداره جامعه ایران دنبال می کردند و این سه جریان رقیب یکدیگر بودند. هر جریانی تلاش می کرد، رقیب خود را از میدان های فکری و عرصه های عملی حذف نماید. جزب توده جریان مارکسیسم را در ایران نمایندگی می کرد. با داشتن طولانی ترین مرز با مرکز مارکسیسم یعنی اتحاد جماهیر شوری مدرن ترین حزب را در ایران تشکیل داد.با کسترش چنین افکاری جریان مذهبی که با علامه نائینی در عصر مشروطه شروع شده بود  مجددا توسط شاگردش علامه طباطبایی پی گیری می شود آزاد اندیشان در حلقه درس علامه طباطبایی و امام خمینی جمع می شوند دو مساله اساسی را در اولویت قرار می دهند مساله اول نقدجریان  مارکسیسیم و افکار الحادی ومساله دوم ارائه تفسیرهای جدید از دین اسلام و آموزه های شیعه  که  توانایی  پاسخ  به پرسش های  موجود در جامعه را ارائه کند.یکی از مهم ترین و شاخص ترین افراد این جمع  مرتضی مطهری بود با توجه به حضور  جایگاه ایشان در دانشگاه تهران و ارتباط مستمربا  جمع های فرهیخته دیگر، محفل قرآنی- فلسفی  علامه طباطبایی را در معرض آخرین تحولات علمی و اجتماعی قرار می داد،پاسخ های نو بر اساس پرسش های جدید شکل می گرفت.
به سه مساله محوری در اندیشه و عملکرد شهید مطهری که در درون گفتمان اسلام گرایی شکل گرفت به اختصار اشاره می شود:
مساله شیوع و گسترش ایدئولوژی مارکسیسم در ایران و جهان اسلام . 
ایدئولوژی مارکسیسم با ارائه فرایند تحولات اجتماعی و شعارهای عدالت گرایانه و مبارزه با امپریالیسم جهانی جذابیت خاصی در جهان اسلام پیدا کرد. احزاب مختلفی در جهان اسلام با گرایش چپ شکل گرفت یا بصورت شفاف و آشکار به وابستگی خود به اتحاد جماهیر شوری را اعلام می کردند، از جمله حزب توده در ایران  و حزب بعث در عراق یا غیر مستقیم متاثر از مارکسیسم بودند.مطهری با درک چنین مساله اساسی با هدایت و همراهی علامه طباطبایی به نقد و ناکارآمدی  مارکسیسم درایران پرداخت و ازگسترش  افکار چپ در جامعه ایران ممانعت نمود وبا تلاش های اسلام گرایان، خطر شکل گیری حکومت  مارکسیستی در ایران برطرف شد.کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم  و کتاب علل گرایش به مادی گری به این هدف مهم تالیف گردیدومانع گسترش مارکسیسم در ایران شد. مطهری معتقد است: (( در این کتاب سعی شده است تمام انحرافات ماتریالیسم  دیالکتیک بطور واضح نمایانده شود)).

برای اینکه  اهمیت چنین مساله ی پر خطری روشن گردد،اشاره به  عملکرد یک نمونه از حکومت های چپ  مارکسیستی  در جهان اسلام لازم است. حزب بعث که یک حزب فراملی است ، در عراق به قدرت رسیدو بیش از سه دهه به ریاست صدام ادامه  حیات داد، فجایع و ظلم های این نظام به مردم عراق و تحمیل جنگ هشت ساله به ایران و حمله به کویت و نابودی زیر ساخت های اقتصادی سه کشور اسلامی نتیجه چنین ساختار سیاسی است.
2-مساله ایران گرایی و اسلام گرایی.
مساله دیگری که در جامعه ایران خیلی مهم و قابل تامل است ، مساله زیر ساخت های فرهنگی جامعه ی ایران است . اسلام گرایی و ایران گرایی جزء زیرساخت های فرهنگی جامعه ایران محسوب می گردد.عده ای از ناسیونالیست های افراطی در ایران ، تلاش می کردند؛با ستایش از فرهنگ  ایران قبل از اسلام و برجسته سازی خشونت فرهنگ عربی و شعله ور کردن منازعه عرب و عجم که در عصر امویان شکل گرفت ، نزاع شعوبیه گری تقابل عرب و عجم را به تقابل  اسلام و ایران ارتقاء دهند.شهید مطهری با تشخیص درست اهمیت مساله در جامعه ایران به مطالعه طاقت فرسای خویش از دوره ورود اسلام به ایران و مصر پرداخت و با استناد به منابع و ماخذ معتبر تاریخی ، شبهه کتاب سوزی در ایران و مصر پاسخ داد و کتاب ارزشمند ((خدمات متقابل اسلام و ایران )) را نوشت.در این کتاب نشان داد هیچگونه تضادی بین ایران گرایی و اسلام گرایی وجود ندارد.مهم ترین فیلسوفان اسلامی ایرانی بودند از جمله ابن سینا ،سهروردی،فارابی.اولین مورخ جهان اسلام که سیره پیامبر ص را تحریر کرد، ابن اسحاق ایرانی بودو مورخ و مفسر بزرگ جهان اسلام طبری از سرزمین نخبه خیز ایران  است. شاخص ترین جوامع احادیث در اهل سنت و شیعه را ایرانیان تدوین  نمودند ،صحیح بخاری  در اهل سنت و اصول کافی در شیعه می توان اشاره کرد.بنابر این بین فرهنگ ایران گرایی و اسلام گرایی تلائم و رابطه تکاملی و هم افزایی در بیش از هزار سال وجود داشته است.عصر طلایی تمدن اسلامی زمان تحقق یافت که مسلمانان با بهره گیری از ظرفیت اسلام و با رویکردتاملی و  باز به استقبال تمدن های ایران ،یونان و هند رفتند.با ایجاد مکتب ترجمه از ظرفیت ها ،تجربه ها و  تمدن های دیگر بیشترین  استفاده را بردند و عصر زرین تمدن اسلامی را رقم زدند. 
مساله تفسیر های التقاطی از اسلام و شکل گیری رادیکالیسم و خشونت.
بعد از جنگ جهانی دوم و آشکارشدن ضعف علوم تجربی در تدارک زندگی مطلوب به همراه صلح ،تعامل و همزیستی مسالمت آمیز بازگشت به علوم انسانی و انسان شناسی در غرب آغاز شد.در جهان اسلام نیز برای مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی و رهایی از انحطاط و عقب ماندگی و رسیدن به توسعه همه جانبه بازفهم اسلام  و بازگشت به قرآن بر اساس نیازهای امروزین جامعه در اولویت های متفکران در جهان اسلام قرار گرفت. این پارادایم  اسلام شناسی جدید از شبه قاره هند آغاز شد ودر مصر با اسلام شناسی محمد عبده به اوج شکوفایی رسید و در ایران نیز توسط علامه طباطبایی و امام خمینی و شاگردان ایشان از جمله شهید مطهری  اسلام اجتماعی و سیاسی که پاسخ گوی همه نیازهای انسان در عصر جدید است ، افق های جدیدی در حوزه حقوق بشر،حقوق زنان، کرامت انسانی ،اقتصاد اسلامی و دموکراسی اسلامی ، انتخابات ،احزاب ودرنهایت جمهوری اسلامی فراهم کرد.اما در کنار و حاشیه اسلام گرایی اصیل جریان دیگری شکل گرفت به مقتضیات عصر جدید بی توجه بود ،فاقد عقلانیت و تندرو تقابل گرا و منازعه طلب بود.در جهان عرب احزابی چون الهجره وا لتکفیر،حزب التحریر ،اخوان المسلمین دهه شصت میلادی و در ایران با یک دهه تاخیر گروه های تندرو و خشونت طلبی از جمله سازمان  مجاهدین خلق  ((سازمان منافقین))، گروه فرقان و آرمان مستضعفین مهم ترین نمایندگان رادیکال و خشونت طلب بودند و به منازعه با جریان اصیل اسلام گرایی پر داختند.در این دهه مساله محوری شهید مطهری نقد ، افشا و معرفی این جریان ضد توسعه  در ایران و جهان اسلام بود.مطهری بر این باور بود:
((مطالعه نوشته های به اصطلاح تفسیری که دریکی دوسال اخیر منتشر شده و می شود تردیدی باقی نمی گذاردکه توطئه عظیمی در کار است. من تردید ندارم ،انچه فعلا برای من مورد تردید است ،این است که نویسندگان این جزوه ها خود اغفال شده اند و نمی فهمند که چه می کنند و تنها دست های پشت پرده هستند که می دانند چه می کنند؟ یا خود اینها عالما و عامدا با توجه به اینکه با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه می کنند ،دست به چنین تفسیرهایی ماتریالیستی زده و می زنند،با نظر به اینکه در این نوشته ها آثار و علائم خامی و بی سوادی را فراوان می بینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد.
ترجیح می دهیم  فعلا ماتریالیسمی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دوسال اخیر تبلیغ می شود را، ماتریالیسم اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات ،باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند،ناچاریم  آن ماتریالیسم را((ماتریالیسم منافق ))اعلام نماییم) ).  گروه فرقان و جریان های تندرو خشونت گرا چون توان پاسخ گویی به نقد های مطهری  را نداشتند تصمیم به ترور و حذف شهید مطهری گرفتند، با شهادت مطهری ایران و جهان اسلام یک مصلح بزرگ را از دست داد ،ولی هنوز با گذشت 4 دهه از شهادت متفکر آزاد اندیش، جهان اسلام با مشکل و معضل جریان های خشونت گرا  و تکفیری از جمله داعش ،القاعده و طالبان مواجه است.شهید مطهری در نتیجه گیری کتاب علل گرایش به مادی گری ،کلان پروژه ی خود را نقد جریان رادیکالیسم اسلامی در جهان عرب و اسلام و ایران معرفی می کند که با شهادت ایشان این پروژه مهم و اساسی ناتمام ماند.
نکته پایانی ؛ جامعه ایران جامعه دینی است و یکی از ارکان فرهنگ ایرانی ،اسلام است. جامعه نیازمند متفکرانی امثال شهید مطهری و بهشتی است تا با تفسیر های عقلانی و روزآمد  به مساله ها و پرسش های جدید  سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه پاسخ های نو ارائه کند.

 

میتوانید این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید: